هر شغلی مدیریتی با توجه به نیازهای ذاتی خود به ارتباط مناسب میان آن شغل و ردههای بالا و پایین تر از خود نیاز دارد، اما شاید بتوان مدیریت IT را از لحاظ دارایی ویژگی خاصی دانست روابط یک مدیر IT با مدیران هم سطح یا مافوق خود مسئله ای است که می تواند به دلیل برداشت مختلف به انها از مسائل گوناگون در مقاطع زمانی بلند مدت تحت تاثیرات منفی قرار بگیرد یعنی با توجه به نوپا بودن صنعت IT نسبت به سایرعلوم مرتبط با فعالیت اکثر سازمتنها و شرکت ها بسیاری از مدیران دپارتمان ها و قسمت های دیگر انان ضمن اینکه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با فناوری و سیستم های اطلاعاتی یا تجهیزات مربوط به آن سرو کار دارند ، از لحاظ نوع نگرش یا شیوه استفاده از آن ، با مدیر IT از سازمان دارای نوعی تفاوت دیدگاه می باشند . بخصوص در مورد پرژه های نرم افزاری ! حتما تا کنون شنیده اید که مثلا سر نوشت فلان پرژه IT به دلیل عدم توانایی نرم افزار در براورده نمودن نیاز های استفاده کنندگاه به شکست انجامیده است اما زمانی که به مراحل و شیوه انجام گرفتن پرژه نگریسته می شود مشخص می شود که دلایل این شکست نه به واسته سوء مدیریت یا عدم کفایت انان است و نه به خاطر توانایی مجریان پرژه در براورده ساختن اهداف پرژه بلکه در بسیاری از موارد می توان این گونه نتایج نامطلوب را در سوء تفاهم یا نوعی اختلاف نظر عمده یافت که به شکلی در مراحل اولیه پرژه به دلیل نبود نمونه قابل ازمون و اجرایی آن در لابه لای انبوه مسائل مستتر شده است .
شاید این گونه موارد در بسیاری از جلساتی که قبل از آغاز یک پرژه بین مدیران سازمان و مدیریت IT برگزار می شود و طی ان مباحثی چون زمان انجام گرفتن پرژه تخصیص بوجه و نیروی انسانی مورد نیاز پروژه برسی می شود یک مسئله مهم کمتر مورد توجه مدیران مذکور قرار می گیرد و آن تلاش در جهت رسیده به هدف و درک و تفاهم مشترک است در این صورت پروژه مذکور طی مهلت زمانی مورد نظر بوجه از قبل پیش بینی شده و تعداد نفرات لازم و کافی پایان می یابد اما بع دلایلی که ذکر شده خروجی پروژه و نتیجه ککار برای استفاده کنندگان یا مشتریان آن قابل قبول نیست بنا براین واضح است که سایر اهداف و فاکتور ها به اصطلاح محقق شده پروژه مثل بوجه زمان، مدیریت منابع و امثال ان نیز زیر سئوال می رود . بهترین راهکار هایی که در این گونه موارد توصیه می شود برسی همه جانبه اهداف امکانات و سرویس های نهایی (front end ) محصول پروژه از ابتدای آغاز پرژه است می توان گفت که حتی مطرح شدن اینگونه مسائل در جلسات هماهنگی و هم فکری مدیران سازمان با مدیریت IT مقدم بر سایر مسائلی است که معمولا جزء حیاتی ترین های فاکتور های پرژه به حساب می آیند اما در واقع از درجه اهمیت پایین تری بر خوردارند آنچه امروزه تحت عنوان تحلیل پرژه بر مینای زبان کار بران و استفاده کنندگان یا همان تحلیل مفهومی(conceptual ) مطرح می شود می توان منبع و آغاز مناسبی برای نیل به این مقصود باشد . هر گاه همه دست اندر کاران یک پروژه IT اعم از مجریان و مشتریان آن بتوانند به یک زبان مشترک برای برقراری ارتباط دست یابند ، می توان به برداشت یک سان و عدم اختلاف نظر آنها در محصول نهایی پروژه امید بیشتری داشت . برقراری ارتباط فکری مناسب در تمام مراحل اجرای پروژه مهمترین وظیفه یک مدیر IT است که اغلب اوقات به دلیل مشغله فنی پروژه فراموش می شود .